۶/۱۴/۱۳۸۷
we are taking it easy
"نه ,دقت کن: Dell به هیچ وجه به درد یه مهندس برق نمی خوره .البته هر کی باید متناسب با نیاز های خودش و اون چیزی که از یه لپ تاپ انتظار داره خرید کنه ولی Dell آشغالترین مارکیه که هر آدمی می تونه بپسنده ،انگار پول بدی خره مرده بخری!"
-فرد فوق الذکر ظفرمندانه 3 ماه بعد یک Dell-Latitude خریده و اساسا با خود حال می کند! بدون این که کسی سخنرانی غرا ئ فرد فوق الذکر درباره ی Dell و ضمایم را به خاطر آورد!
"دست از این سوسول بازی ها ور دارین تا کی قراره زن دنبال مد و آرایش و ماتیک و مربا باشه ،تا کی قراره زن زیر بار خواسته های مرد بره ,تا کی قراره شخصیتش در یک رابطه تعریف شه..."
-آثار مش بلوطی هنوز بر سر موهای فرد فوق الذکر دیده می شود. شایان ذکر است فرد فوق الذکر 6 ماه قبل به دلیل طلاق از همسر به طور مرتب به یک روان پزشک مراجعه می کرد.البته کسی متوجه "مش بلوطی " نشده و خاطره ی "شوهر طلاق گرفته " را به یاد نمی آورد
"ببین ! همینه دیگه .مشکل ما همین بی نظمی و قانون گریزیه .مثلا اگه من به عنوان راننده خودمو جای عابر پیاده بذارم می فهمم که گوشه ی خیابون منتظر بشی یکی بهت راه بده چه قدر سخته..."
-فرد فوق الذکر شیشه ی خودروی خود را پایین کشیده .پاکت چیپلت مزمز را از شیشه بیرون می اندازد که با توجه به سرعت 140km/h فرد فوق الذکر در خیابان با عرض 2.5 متر ،به شیشه ی خودرو ی پشت برخورد میکند.البته سرنشینان دیگر چیزی متذکر نمیشوند...!
*اساسا خیلی خوبه که ما خیلی چیزا رو نمیبینیم ,خیلی چیزا رو به خاطرنمیاریم و خیلی چیزا رو متذکر نمیشیم...چون اون وقت دیگران هم مجبور میشن ببینن ,به خاطر بیارن و متذکر بشن!
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی
اشتراک در پستها [Atom]
ارسال یک نظر