۸/۰۴/۱۳۸۹

شاعر ِ دروغگو

به شاعر اعتماد نکن رفیق!‏ شاعر، معتادِ کلمه است!‏ تو را پیدا میکند، تو را می سازد، تو را نمی بیند، تو را می بیند آن طور که می خواهد . از تو، تویی می سازد که تو نیست. تویی می سازد؛ بزرگتر از تو ، عمیق تر از تو ، غریب تر از تو ، قریب تر از تو.‏
‏بعید تر از تو‏.‏
تویی می سازد در خور کلمات زیبایش ، شایسته ی زیبایی کلمات!‏
‏شایسته ی خرج کردن کلمات!‏

به شاعر اعتماد نکن رفیق !‏
معتاد است!‏
به ریتم تند شونده ی کلمات کنار هم. به ضرباهنگِ ضربان (!) قلبش ، وقتی کلمات را کنار هم می چیند‏.‏
او را ببخش که نداشته هایش را با کلمات "داشت" میکند !‏

معتادیست ؛ معتاد به مُسَکّن کلمات!‏
سخت نگیر!‏



معتاد است

و

اعتیادش...‏

نظرات:
http://cafedast.blogfa.com/post-23.aspx
لطف کن این پست رو بخون
 
راست میگی، ولی قبول داری نمیشه؟ اگر شعر نبود زیبایی هم نبود.
 
چقدر دیر به دیر آپ می کنی ... راست می گی من یه رفیق شاعر دارم همیشه جلوش لالم ... کارش بازی با کلمات
 
شاعر تمام شد
...
 
عالی بود
 
وای بر شما نویسندگان بی‌ پروا و رند! تکلیف ما افسانه پردازان این نیست که می گویید!
من شاعرم. یک شاعر ناشناخته. شعر میگویم. نه برای تو، نه برای او و نه برای هیچکس دیگری! مگر برای خودم و خاطراتی دور، که گاهی لبریز می شوند از وجودم، اشک می شوند و از چشمانم جاری می شوند و گاهی شعر می شوند و به روی کاغذ سفید، روان! شعر‌های من جزئی از من هستند. آن‌ها را به کسان دیگر نبندید!

وای بر شما نویسندگان رک گوی! شاعران را در یک گروه نگنجانید که بس بسیارند.

زندگی‌ من، دیوانِ من است. خاطراتی همراه با شواهدی مستند.
من دروغ نمی‌گویم. به من نگویید شاعر دروغ گو!
 
از این لحاظ : غریب تر از تو ، قریب تر از تو
ای ول !
 
موضوعش جالب بود
 
چقدر حرف دلم رو زدی

کاش ...

نه همون بهتر که نبینه و هنوز هم باور کنه

راستش اصلا حرجی نیست به اینکه این نوشته رو بخونه ، باور نکنه و بازهم برام لبخند بزنه
 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]