۹/۰۹/۱۳۸۸

حماقت

 
حماقت مگر چیست؟

کلی تلاش میکنی/کلی تلاش می کنن که بفهمی چیزی احمقانه است.دیدگاهی/باوری/برخورد تو/برخورد کسی
دیگه/روندی/مسیری/آرمانی

قبول نمی کنی...نمی فهمی .که اگر بفهمی که دیگه حماقت نیست...حماقت، کار احمقانه ایست که فاعل نه تنها که نمیخواد احمقانگی کارش رو باور کنه که در اهتمام به این "چیز" احمقانه از هیچ تلاشی هم فروگذار نمیکنه

زمان باید بگذرد،تا روزی،بدون هرگونه تلاشی بفهمی چه قدر کارت احمقانه بوده و تو نمی خواستی باور کنی...یه روز که همین جوری نشستی ,پاتو انداختی رو پات و هیچ کار خاصی نمیکنی ؛کل جریان در عرض 3-2 ثانیه از جلو چشمات بگذره و تو ببینی چیزی که عمرتو گذاشتی بابتش ...له کردی خودت رو به خاطرش،احمقانه بوده


حماقت مگر چیست؟
اهتمام به عملی احمقانه ،بدون دیدن وجه احمقانگی آن



حماقت کردم که خواستم برا چیزی که از هیچ منطقی پیروی نمی کرد ,فرمول ریاضی بنو
یسم



نظرات:
یک مشت نون و پنیر
 
ممکنه منطق دیگران از نظر ما، از هیچ منطقی پیروی نکنه!!
 
شاید این حرفم کمی غیر منطقی به نظر بیاد ولی من به این نتیجه رسیدم که تو روند زندگی کردنم هیچ فرمول ریاضی بکار نگیرم...! هر چند خود این نتیجه گیریم هم شده یه فرمول!!؛
 
هر چیزی مسیر طبیعی شو به سوی کمال طی می کنه و این کار نیازمند گذشت زمانه..... کمال قبلی بدل به حماقت قدیم می شه و کمال جدید ارتقا می گیره....پس سرزنش برای حماقت قدیم به خاطر مقایسه شدن با کمال جدید دور از عدالته..
 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]