۴/۰۱/۱۳۸۸

این روز ها که "نمی گذرد"...

در چنین شرایطی نوشتن برام غیر ممکنه.


کلمات قاطی میشن,افکار به هم گره می خورن؛نمی تونی که بنویسی 10 برابر بیشتر زیر سنگینی وقایع له میشه.


احساسی که دارم؛چیزی که می خوام بگم جمع تمام چیزایی که میبینم و می خونم و می شنوم و می بینید و می خونید و می شنوید.چنگ انداختم به تمام منابع اطلاعاتی که یه وقت اتفاقی نیفته و من بی خبر باشم؛منتظرم  و نگاه می کنم.نگاه می کنم و فکر...و دعا.


نظرات:
همه همینیم.
بدتر اینکه یه ابله هم بیاد با یه مشت چرت و پرت بره رو مخت
بیا بخون می فهمی
 
دعا!!!؟
باریکلآ12484..!
 
96073
 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]