۱۰/۱۸/۱۳۸۷

وجدان درد

بی شرف همون کسیه که اگه کیفتو تو خیابون بزنن شونه هاشو بالا می ندازه و رد می شه؛همون کثافتی که دروغ می گه ,می پیچونه ,همونی که کارش پیش هرکسی گیر باشه هر چرندی بگه تایید می کنه,همونی که وقتی حواست نیست زل می زنه تو چشات ,همونی که سایز ته کفشتم میدونه ؛همونی که تو صف جلو میزنه و میگه"بی کار که نیستم!",همون که تو اتوبوس سریع رو صندلی میشینه،همونی که مسیر 100 تومنی رو 250 ازت میگیره,همونی که جواب سر بالا بهت میده,همون که از کار خودش میزنه,همونی که آمار در میاره .همونی که میبینه و وانمود میکنه ندیده ,همونی که نمی بینه و وانمود میکنه دیده ؛همون کثافتی که دیگران رو به خاطر کارایی که خودشم می کنه محکوم میکنه.


همون که امروز واسه ی غزه ی فلسطین که نمیتونه رو نقشه نشونش بده ,برای جایی که نمیدونه اعتقاد مردمش,سیاست سیاست مداراش چیه مرثیه میخونه ,متن سوزناک مینویسه وکاغذ امضا میکنه؛ احساس ترحم میکنه ،این احساس ترحم آسوده ش می کنه تا کافی میت نسکافه شو راحت تر جلو مونیتور هم بزنه و وبلاگ گردی کنه.


زدن سنگ چیزی به سینه که دوره,همیشه راحت تر از خودیاست.آسون تر از فکر کردن به تمام جنایاتیه که از دم در خونه تا ایستگاه اتوبوس مرتکب میشیم...کسی که قرار نیست ما رو بفرسته غزه ...ما که قرار نیست بدبختی یه سری آدمو از نزیک ببینیم.


وجدانتو سبک کن بی شرف...


این غزه ,این جنگ 33 روزه,این Live 8 ,این بیافرا ،این عراق برای وجدان منو توه؛ بی شرف!...که ترحم کنیم...که سبکشون کنیم.


نظرات:
parirooz didam esmamo zadan too borde uni ke agha bedehkari bia pool bede . porsidim ke chie ghazie goftan oon vami ke darkhast dadin naamash nayoomade bayad beri edareye refahe daneshjooii . hala ma karajim, edare ham tehrane . leklekkonan rah oftadim be samte edare, residim be aghahe goftim chie ghazie aghahe!? goft hich kodoom az uniha pool nadaran, naame dadam ke pool nadarim bara terme bad ham vami dar kar nist . goftam hamine dige mamlekat vaghti poolaro mifreste be mardome ghazze daneshgaham pool nadare! va yadam oftad be oon sandooghi ke gozashte boodan dame dar va mesle sandooghe raygiri bood vali sandooghe raygiri nabood balke roosh neveshte bood: sandooghe komak be mardome mazloome ghazze!!
 
قشنگ بود خیلی!
 
می شه یه مقدار "بی شرف" هم آخر متنت بذاری، و ما خودمون موقع خوندن متنت جاهایی که احساس نیاز به گفتنش داریم، از اونا استفاده کنیم؟
خوشمان آمد! خیلی!
 
فک نکنم همشون همینطوری باشنا
گرچه درددلت درسته
 
سلاااام.... عجب متنی بود... کلا عجب بلاگی!
خسته نباشی!
 
ببین فرانک خانوم..
شاید برا من و تویی که جنگ رو ندیدیم و دورانی رو که همه ی دنیا یه طرف بود و ما یه طرف ...رو تجربه نکردیم....بیتفاوتی بی معنی بیاد!
وقتی که حتی همین تظاهرات هم برامون نمیشد...
البته منطق درستی نیست....
ولی شاید علت مهمی باشه که امروز خیلی ها بگن به ما چه!
 
چند تا بی شرف هم من اضافه کنم، همون بی شرفی که چادر کمک برای زلزله بم رو میفروخت و پول تو جیبش می ذاشت، همونی که وسط جنگ هم که باشه دلش برا سریالش تنگ می شه نه خانواده، آره سبک کنیم اگه وجدانی مونده
 
اعصاب مصاب نداری ها ؟ لب تر کن همه بی شرفای عالمو جلوت سر ببرم !
 
بی شرف خودمونیم...باور کن...من خودم چه جنایت ها که مرتکب نشدم...همیشه از بیرون به قضیه نگاه کردن جالبه...ولی همه ی قضیه نیس...همونی که چادر زلزله بم می فروشه..همونیه که شب وقتی میره خونه می بینه بچش گرسنس...خواب به چشمش نمی اد...اونیکه کیفتو می زنه همونیه که وقتی به خونه میره شب با دیدن بچه های گرسنش تو پشت بوم گریه می کنه...اره این همونیه که شب وقتی همه خوابن شیره گازو وا می کنه تا همشون با هم یه جا بخوابن...اره این همون مردیه که شب با خونوادش ارووم خوابیده...یه خواب همیشگی...یه خواب برای اولین بار گرم برای خانواده....
 
البته امیدوارم از کامنتم ناراحت نشده باشین....
 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]