۷/۰۱/۱۳۸۷

مظلوم

مظلوم اسم مفعولیست از ریشه ی ظلم؛به معنی ستمدیده,کسی که بر وی ستم و "تعدَی" شده و "مورد" ظلم قرار گرفته است.


"شهادت مظلومانه,مرگ مظلومانه,جوان مظلوم,پدر مظلوم(!),فرزند مظلوم"ترکیباتی هستند که در عزا داری ها بسیار مورد استفاده قرار می گیرند و در نقل صفات برجسته ی متوفی مثل خرما و حلوا پخش می شوند.


به ویژه در عزاداری های مذهبی تاکید زیادی بر "مظلوم مردن" می شود؛بدون توجه به این که نه مظلومیت با اصول ذهنی متوفی هم خوانی داشته و نه مورد تعدی قرار گرفتن صفتی در خور بیان عظمت فرد.نه "ستمدیده" بودن چیزی که شخص به آن گردن نهد و نه "مفعول ِ ""فعل ِ ظالم"قرار گرفتن...


نظرات:
آخرین جمله یعنی چی؟ "مفعوله فعل ظالم قرار گرفتن"؟
 
الان احساساتی شدم!
ببین یه بار با یکی از برادرای مذهبیمون در ایام محرم بحثی داشتم می نویسم برات!
کاوه ( با یک لحن دودلانه! مظلومانه!!!!) : ببین من یک مشکلی با این صفت "مظلوم" دارم! می دونی چی می گم!؟! یه جورایی حس مکنم اون عظمت اسطوره ای رو می گیره!
اون دوستم ( یک حالت حق به جانب و دو نقطه علامت سوالی ): خوب می دونی .... ببین ... چطوری بگم ؟!َ.... خوب ژ"مظلوم" یکی از صفات بزرگ امام حسین !
من : خوب ؟!
دوستم : همین!
من : ممنونم!
دوستم : بله!
 
با اینکه همیشه نقد می کنم این عزاداری ها رو ولی تا حالا به اینش اینطوری فک نکرده بودم ،مستفیذ شدم!
 
استغفرالله...
 
چه مستفیذ، چه مستفیض؛ چه مظلوم، چه مذلوم؛ چه اینکه معنی جمله آخر اونی باشه که من برداشت کردم (حالا اینکه "برداشت چیست؟!!" منم نمیدونم!) چه نه، من از این پست خیلی خوشم اومد. :)
 
توی این دور وزمونه دیگه هیچکی به لغات اینطوری نگاه نمی کنه خانم ام ...
ولی باید گفت افرادی مثله تو هم جای تقدیر دارن ...
ولی اگه من جای تو بودم می گذشتم ... از همه این فاعل ها ومفعول ها ...
 
ببینم؟!خوبی تو؟
اولا اینکه این اراجیفی که بافتی چه ربطی به فوکو و اگزیستانسیالیسم داره؟تو هم از اونایی که با یه عنوان گنده مزخرفاتت رو به خورد ملت می دی که بیان تحسینت کنن و بگن با سوادی؟
دوما اینکه کی گفته مظلوم مردن با ذهنیات متوفی هم خوانی نداشته؟همین جور برا خودت می بافی و خوشحالی دیگه؟همیشه شعار شیعه مظلوم بودن و مظلوم ماندن تا ظهور بوده.همین جور برا پر کردن اوقات فراغتت چرت و پرت نگو
سوما اینکه کی گفته مورد تعدی قرار گرفت به عظمت مفعول وابستست؟خداش هم تو قرآن از سه نوع ظلم و تعدی حرف می زنه که یکیش تعدی به خداست.باز حالا مزخرف بگو.
چهارما اینکه کی گفته برای ستمدیده بودن یک شخص نیاز هست که فرد بهش گردن نهد؟گالیله تو دادگاه اومد گردنش رو گذاشت گفت به من ظلم کنید آره؟به یکی می خوای ستم بکنی اول ازش رضایت می گیری نه؟

پنجم اینکه!طوری نیست ولی.جای حسابی که اراجیف چاپ نمی کنن.همینجا سر یه سری احمق رو شیره بمال بیان ازت تعریف کنن.همین که کاری می کنی اسم فوکو رو یه بار تو زندگیشون بشنون قابل تقدیره!
 
به نوید:
1-من هیچ جا نگفتم نوشته هام ربطی به اگزیستانسیالیسم و فوکو داره تو توضیح هم گفتم "حالا که همه چی رو به گند کشیدیم اگزیستانسیالیسم رو از منظر فوکو بررسی کنیم چیزی که ازش به حد کمال سر در مییاریم(که قطعا سر در نمییاریم) "

2-من جایی گفتم مورد تعددی قرار گرفتن به عظمت مفعول" وابسته" است؟؟؟؟؟؟من گفتم عظمت فرد رو توصیف نمیکنه.صفت برجسته ی خدا هم "مورد تعددی قرار گیرنده " نیست .وقتی پلاکارت میزنن از این ور تا اون ور قطعا به مورد بهتر و عام تری می تونن اشاره کنن که مورد بهتری رو توصیف کنه.اگر خدا هم از هر هزار بار 1001 بار می گفت من مورد تعدی قرار گرفتم مطمئن باش این عبارت دیگه هیچ مفهومی نداشت

3-آره برا این که له و روده بکنن یکی رو ازش رضایت میگیرن حتی اگر نگیرن هم من و تو عادی نمیتونیم علمش کنیم هان بیا ببین من چه مظلوم هستم ویترین که نیس و چون عادی تر از اونیم که اتفاقاتی که برامون مییفته مصادیق اون مظلوم بودن عظیمی باشه که تو در مورد شیعه گفتی(همون طور که بزرگتراش نمییان هوار بزنن که ما مظلومیم-مظلومیت توصیفی که ما به اشتباه به جای "حق-طلب " به بزرگاش نسبت میدیم) . در حالی که این جا (لااقل طرف ما)مظلوم بودن رو به هر کسی (مطلقا هر کسی) که سرشو گذاشته زمین و صرفا آدم پستی نبوده نسبت میدن...

...
 
....
(به نوید)
4-مورد گالیله هم تا جایی که من میدونم اصلا ارتباطی به این موضوع نداره . گالیله گفت میفهمید بفهمید نمی فهمید به درک که نمی فهمید بزرگ که شدید می فهمید.اهداف زندگیشم پیدا کردن ظالم و مظلوم نسخه ی آموزشی واسه ی زندگی مردم نبوده. گالیله هدف زندگیش علمش بوده و باقیش هم هیچ ربطی بهش نداشته در مورد گالیله هم ما نمیگیم :وای چه گالیله ی مظلومی !!!می گیم وای چه گالیله ی فیزیک دان و پیشرویی!!چون دقیقا مظلوم اصلا ربطی به ماجرا نداره.

5-در مورد این که من نمیفهمم و خوشحالم که 4 نفر مییان می خونن بعد من فکر می کنم باحالم:آره !چرا که نه! وسع من همین قدر می کشه اگه کسی وسعش بیشتر می کشه خوب دمش گرم.اگه نوشته های من در حد یه بچه 15 ساله است خوب بله من همین قدر بلدم.از نوشتن هم هدفم اینه که 15 یه جایی به 16 برسه نمی نوشتم که تو نمی اومدی بگی "مزخرف می گم " که من بتونم "مزخرفاتمو" بررسی کنم.اون 4 نفرم نیان تعریف نکنن! بر مییاد ازشون بیان بگن "چرت می گی". حد اقل حرف زدن از چیزی که ادعا می کنی وقت صرفش می کنی و برات مهمه از لال مونی بهتره.
 
تا جایی که ما یادمونه اولا رو با اولا جواب می دادن و دوما رو با دوما و الخ...حالا اینکه چی شد جاها عوض شد رو ما نفهمیدیم و زیاد هم مهم نیست.زور می زنیم می فهمیم هر کدوم جواب چی ان.

1.عنوان یه نوشته یا مکان،موارد استفاده یا موضوعات مطرح شده رو بیان می کنه تو دهات ما!از روی عنوان جهت دهی به ذهن مخاطب داده می شه که درک کنه با چه جور جایی طرفه...آهان!ما باید از این عنوان می فهمیدیم که با همه چیز طرفیم جز اگزیستانسیالیسم از منظر فوکو!!
حالا از این استدلال روحانیت که بگذریم؛ یه سوالی برام مطرح میشه!چرا اگه خودت چیزی از موضوعی نمی فهمی احساس می کنی بقیه هم نمی فهمن؟!اینم جالبه!
2. "و نه مورد تعدی قرار گرفتن صفتی در خور بیان عظمت فرد." می خوام ببینم اگه این جمله رابطه ی همراهی رو با خودش نداره چی رو داره نشون می ده؟!مگه قراره هر صفتی فقط عظمت موصوف رو بیان کنه؟به یکی بگن دزد با اینکه طرف معتاد باشه تناقضی داره؟
3.باز که خودتو با بقیه جمع بستی...اینکه یک نفر نمیاد هوار بزنه که من مظلومم تناقضی با اینکه مظلوم باشه نداره.باز ارجاع می دمت به کامنت قبلیم مورد دوم.
4.در این مورد نظری نمی دم چون قضیه اشتباه منطقی نیست.آگاهی کمه.برو تاریخ زندگی گالیله یا فقط بخش محاکمه اش تو دادگاه برای اعلام چرخش زمین به دور خورشید رو بخون!
5.نسبتا منطقی بود به جز جمله ی آخر که بحثش طولانی می شه...

(اگه دوباره جواب دادی انتظار جواب از من نداشته باش...همیشه حرف زدن از لال مونی -به قول تو -بهتر نیست)
شب بخیر!
 
اوه اوه....فرانک!!!!!!!!!!!!!!!!!!چه خبره اینجا!!!!!!!!!!!!!!!!!!....یه چند روز دیر اومدیم..همه سریع اومدن کامنت گذاشتن.
به نظر من:این متن آخرت....یه ذره خیلی ضعیفه......میدونی...دیگه خیلی گیر دادن به همه چیز.....اونم همه جا.....کار زیاد جذاب و دلپسندی نیس!
درست نیس به چیزی که الان سالهای سال عادت مردم شده(که البته ..خیلی هم کار بدی هم نیس..کسی رو مظلوم نامیدن!)گیر داد و نقدش کرد!خصوصا الان که این موضوع نه در زندگی تو نقش خاصی داره..و نه این که..کلا بهت ربط داره!
بد نیس.....سعی کن نه گیر بدی...و نه دخالت در عادات و عرف جامعه!!!
 
نصیحت اول : با نوید بحث نکن . چون یکی از عبث ترین کارهاییه که آدم می تونه انجام بده .
نصیحت دوم : حرف های نوید رو سعی کن با لحنی خیلی محترمانه تر از اون چیزی که نوشته واسه خودت ترجمه کنی . بعد در موردشون نظر بده .
نصیحت سوم : با نوید بحث نکن . چون یکی از عبث ترین کارهاییه که آدم می تونه انجام بده .
نوید اصولا از تذکر دادن خوشش میاد . می تونی تذکراشو قبول کنی . می تونی قبول نکنی . بستگی به خودت داره . اونم دیگه موضوع رو دنبال نمی کنه .
از لحاظ سبک نوشتن و نوع کلماتی که به کار می بریم یه کم شبیهیم ولی چیزهایی که تو مغزامون وول می خوره با هم خیلی فرق داره
 
هییی فرنک غوغایی برپاست تو رو خدا ببینید یک کلمه چطوررر می تونه اینقدر گرد و خاک به پا کنه ...کامل نخوندم بیش از این نظر نمی دم....
 
آدم دلش می گیره ..تازه از دانشگاه اومدم با یه دل گرفته که چرا ما ها می خوایم به نحو های مختلف به بقیه اثبات کنیم از شون بهتریم و حرف ماست که درسته....به اکثر (نه همه)عزیزان تبریک می گم که به نظر می رسه هدف رو کم کنیه و لا غیر...آقا اصلا اگه به شما بگن که عالم ترْن فرد روی زمْنید راضی میشید؟؟؟!!!!
 
زمینید(لپی بود)
ولی اینا که تو عزاداری می گن مظلوم به نظرم منظورش واقعا این نبوده که طرف خودش خواسته مورد ظلم قرار بگیره و برای مبارزه با ظلم هیچ کاری نکرده و منظور شاید عظمت ظلم ظالم ها باشه که با تلاش های بی شائبه اون بزرگان هم ... نتونسته برطرف بشه..البته پیشاپیش از اظهار نظر در جمع بزرگان معذرت می خوام
جواب 5ی که به نوید دادی خیلی درست بود
 
دنيا دايره بسته‌اي است و چيزي فراتر از آن وجود ندارد. وقتي حقيقت جز اين نيست پس انسان مختار است هر آنچه مي‌خواهد انجام بدهد.(sartre)
البته در این اندیشه اگزیستانسیالستی مظلوم هم فاعل و هم مفعول است در ظلمی کی بهش شده !
bloge ghabele Ta'amoli dari ,Movafagh bashi
 
Pain is frightening when it shows its real face, but it's seductive when it comes disguised as sacrifice or self-denial. Or cowardice. However much we may reject it, we human beings always find a way of being with pain, of flirting with it and making it part of our lives.

Eleven Minutes; Paolo Coelho.

It's just related nicely! I thought that after such a long time, now that I'm visiting here, it's better to leave the thing I'm thinkin of
 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]