۷/۰۸/۱۳۸۷

"بهنوش"

"هوشنگ سپید منش هستم ؛رتبه ی کنکور پارسالم 134819576345674342113 بوده امسال با شرکت در کلاس های کنکور موسسه ی  علوی ,مسئول سازمان سنجش به پام افتاد گفت مرگ من تو کنکور نداده هر چی دوست داری بخون یه ساندیس مجانی هم من بهت میدم." 


با شرکت در کلاس های کنکور موسسه ی علوی یک ساندیس مجانی هدیه بگیرید.


 "بهنوش"را به بنوش!


 


۷/۰۱/۱۳۸۷

مظلوم

مظلوم اسم مفعولیست از ریشه ی ظلم؛به معنی ستمدیده,کسی که بر وی ستم و "تعدَی" شده و "مورد" ظلم قرار گرفته است.


"شهادت مظلومانه,مرگ مظلومانه,جوان مظلوم,پدر مظلوم(!),فرزند مظلوم"ترکیباتی هستند که در عزا داری ها بسیار مورد استفاده قرار می گیرند و در نقل صفات برجسته ی متوفی مثل خرما و حلوا پخش می شوند.


به ویژه در عزاداری های مذهبی تاکید زیادی بر "مظلوم مردن" می شود؛بدون توجه به این که نه مظلومیت با اصول ذهنی متوفی هم خوانی داشته و نه مورد تعدی قرار گرفتن صفتی در خور بیان عظمت فرد.نه "ستمدیده" بودن چیزی که شخص به آن گردن نهد و نه "مفعول ِ ""فعل ِ ظالم"قرار گرفتن...


۶/۲۶/۱۳۸۷

Over and Over again

تعطیلات طولانی تابستون رو دوست نداریم؛ حوصلمونو سر می بره.منتظریم اول مهر بشه که این دوست "نداشتن" رو با دوست نداشتن دیگه ای تاخت بزنیم:"مدرسه(دانشگاه) رفتن."


تلف می کنیم این روز ها رو در همین دوست نداشتن ها ,نخواستن ها ,حوصله سر رفتن ها ,کرخ بودن ها.


بدون این که واقعا بدونیم این دوست "نداشتن" کی و کجا به "داشتن" منجر میشه....


 


چه طور موجوداتی هستیم ما...؟


 


۶/۲۲/۱۳۸۷

Smell of a Memory

دوست داره واسته عطرای مختلفو بو کنه بگه این به کی مییاد ,کدوم یاد کی می اندازدش.


واستاده بود جلو  ویترین عطر فروشی ,عطرا رو بو می کرد؛صدام زد و گفت :فرانک ببین این بو تو رو یاد کجا میندازه...ابروهامو بالا کشیدم و گفتم: مگه نمیدونی من بو نمیفهمم دختر!گفت : چرا می دونم ولی این این بو خیلی آشناس .بوی خونه ی "ب" اینا رو می ده .


عطر رو نگاه کردم,Boss  بود .


"ب" همیشه Boss  میزد.7 سال بود که "ب" رو ندیده بود.بوی "ب" و خونشون مال 8 سالگیش بود .خاطره ای که این همه سال ذره ای کم رنگ نشده بود...


۶/۱۴/۱۳۸۷

we are taking it easy

"نه ,دقت کن: Dell به هیچ وجه به درد یه مهندس برق نمی خوره .البته هر کی باید متناسب با نیاز های خودش و اون چیزی که از یه لپ تاپ انتظار داره خرید کنه ولی Dell  آشغالترین مارکیه که هر آدمی می تونه بپسنده ،انگار پول بدی خره مرده بخری!"


-فرد فوق الذکر ظفرمندانه 3 ماه بعد یک Dell-Latitude  خریده و اساسا با خود حال می کند! بدون این که کسی سخنرانی غرا ئ فرد فوق الذکر درباره ی Dell  و ضمایم را به خاطر آورد!


 


"دست از این سوسول بازی ها ور دارین تا کی قراره زن دنبال مد و آرایش و ماتیک و مربا باشه ،تا کی قراره زن زیر بار  خواسته های  مرد بره ,تا کی قراره شخصیتش در یک رابطه تعریف شه..."


-آثار مش بلوطی هنوز بر سر موهای فرد فوق الذکر دیده می شود. شایان ذکر است فرد فوق الذکر 6 ماه قبل به دلیل طلاق از همسر به طور مرتب به یک روان پزشک مراجعه می کرد.البته کسی متوجه "مش بلوطی " نشده و خاطره ی "شوهر طلاق گرفته " را به یاد نمی آورد


 


"ببین ! همینه دیگه .مشکل ما همین بی نظمی و قانون گریزیه .مثلا اگه من به عنوان راننده خودمو جای عابر پیاده بذارم می فهمم که گوشه ی خیابون منتظر بشی یکی بهت راه بده چه قدر سخته..."


-فرد فوق الذکر شیشه ی خودروی خود را پایین کشیده .پاکت چیپلت مزمز را از شیشه بیرون می اندازد که با توجه به سرعت 140km/h فرد فوق الذکر در خیابان با عرض 2.5 متر ،به شیشه ی خودرو ی پشت برخورد میکند.البته سرنشینان دیگر چیزی متذکر نمیشوند...!


 


 


  


*اساسا خیلی خوبه که ما خیلی چیزا رو نمیبینیم ,خیلی چیزا رو به خاطرنمیاریم و خیلی چیزا رو متذکر نمیشیم...چون اون وقت دیگران هم مجبور میشن ببینن ,به خاطر بیارن و متذکر بشن!


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]