۳/۰۹/۱۳۸۹

Taste of a Memory

 نی نوا ی حسین علیزاده رو گرفتم!‏
در اتاقم بسته است؛ تا آخرین حدی که تو یک آپارتمان ممکنه، صداش رو بلند کردم و سعی میکنم نت ویلنش رو تو ذهنم پیدا کنم. قشنگ تو حال خودم هستم ، ویلن ها پیتزیکاتو کردن و نِی حسابی اوج گرفته ... یه آن در اتاقم محکم باز می شه!‏
،مامان دم در اتاقه.نگاه خشنی بهم میندازه
میگه: چیه؟ کلاس روشن فکر نمایی جدیده؟
موندم که چیو داره میگه! از این اتاق که همیشه صدای یه چیزی میاد. چرا یه دفعه کلاس روشن فکری شد؟!!! یعنی حسین علیزاده از باب دیلن وشن فکر نمایانه تره؟
بی حوصله میگم : مگه چیه؟!‏
عصبانی داد میزنه :اگه شما یه سری بچه سوسول 20 ساله تصمیم گرفتین تجربه ی جدیدتون این آهنگا باشه که من نمی دونم مال کدوم کثافت رذلیه (!) ؛ ما با همین آهنگا همکلاسی هامون رو می فرستادن جبهه! اینو پخش میکردن؛ همین بچه های هم سن تو به صف میشدن ، می فرستادنشون جایی که شما خوابشم نمی بینین.بعد یه ماه دیگه که جسدشون رو -که تازه اگر چیزی ازش می موند- میاوردن؛ دوباره همینو پخش میکردن جماعت بیان لاشه بچه هاشونو تحویل بگیرن.‏
اگه می خوای اینو گوش کنی برو همون جایی که از صب تا حالا اون جا بودی !!‏
 این چیزا که برا شما مسخره بازیه ما به چشم دیدیم.‏

درو کوبید رفت بیرون!‏

۲/۳۰/۱۳۸۹

My text-based , seems-to-be friend!

     چند وقتیه مزاحم موبایلم زیاد شده.‏
مزاحم که نمیشه گفت، مزاحمتی ندارن برام. هم زیستی مسالمت آمیز داریم با هم. بیشتر از این اس-ام-اس فورواردی ها برام می فرستن و هر از گاهی حالمو می پرسن!‏
منم هیچ وقت برخورد بدی باهاشون نداشتم، شنیدم که حتی بچه های خوابگاه عصرای جمعه که حوصلشون سر میره رندوم شماره میگیرن با یکی حرف بزنن بلکه حالشون بهتر شه.‏
می فهمم که حوصلت سر بره و ذخیره ی آدمات که محدود باشن، ممکنه  اس-ام اس رندوم بزنی به امید این که شاید معجزه ای تو همین شماره های 11 رقمی ناشناس اتفاق بیفته و تو از تنهایی در بیای ! (که معجزه ای در کار نیست! ظرف تنهایی با این جور چیزا پر نمیشه...!)‏

یکی  یه 4-3 ماهی هست  که برام اس-ام-اس فورواردی میفرسته ! هر از گاهی حالم رو هم می پرسه!‏...
هیچ وقت به حال پرسیدناش جواب ندادم ولی هر از گاهی به محتوای اس-ام-اس فورواردیاش گیر میدم.‏
این قدر مصمم هم هست که من اگه جواب هم ندم اون نا امید نمیشه و حداقل هر 3 روز یه بار یه اس-ام-اس رو داره!‏
هفته پیش چهارشنبه اس-ام-اس زد که چه طوری؟
سر کیف بودم حسابی .برا دفعه اول بود که تئاتر میدیدم.‏
برا دفعه اول جواب دادم :خوب.‏
گفت:کجایی؟
گفتم:تهران / تئاتر میبینم!‏
گفت: تئاتر شهر؟؟!‏
.خوشم اومد از جوابش ولی چیزی نگفتم ؛ مسخره بود برا کسی که نمیشناختم موقعیت مکانیم رو توضیح بدم

یه ربع بعد اس-ام-اس زد که: من که آخرش نفهمیدم تو دختری یا پسر که بلند شدی از تبریز* رفتی تهران تئاتر ببینی ولی مواظب خودت باش تو پایتخت ...!‏
.
.
.
کف کردم!‏



شماره من با 914 شروع میشه .‏*

۲/۱۲/۱۳۸۹

.‏علاوه برچندین سایت بی اهمیت دیگر، بلاگر هم فیلتر شد

از این به بعد صرفا کانکت شده و به چراغ چشمک-زن کانکشن خود، خیره می شویم
باشد که فرجی حاصل شود ...‏

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]